بــــــــهــــــــتــــــــریـــــــــن رادیــــــــــــــــــــو

بــــــــهــــــــتــــــــریـــــــــن رادیــــــــــــــــــــو

ایـن وبـلاگ مــخـــصــوص هــمــه رادیــــــو جــــوانـــــی هــاســـت...
بــــــــهــــــــتــــــــریـــــــــن رادیــــــــــــــــــــو

بــــــــهــــــــتــــــــریـــــــــن رادیــــــــــــــــــــو

ایـن وبـلاگ مــخـــصــوص هــمــه رادیــــــو جــــوانـــــی هــاســـت...

مـعـرفـی یـک بـرنـامـه!


سلااااااااااااااااااااااااااااااااام... امروز میخوام به معرفی برنامه پاتوق شبانه بپردازم...

برنامه های  پاتوق شبانه 1 و 2  از گروه "ورزش و تفریحات" رادیو جوان هستند که به صورت یک هفته در میان، از شنبه تا چهارشنبه ساعت 20 تا 21 به صورت زنده روی آنتن می روند...

لطفا برید ادامه مطلب...

در ضمن یادتون نره تو پست قبلی پیشنهادات خودتونو بهم بگید...ممنون...


پـاتـوق شـبـانـه 1


مـعـرفـی عـوامـل بـرنـامـه


تهیه کننده و سردبیر:حامد مرادیان

گوینده:پـیـمـان طالبی

ارتباطات: حسن معین

بخش طنز برنامه:حسین کلهر

گزارشگران:خانم پهلوانی ـــ محمد صادق علیخانی

و ...

در این برنامه هر شب موضوعی مطرح می شود که شنونده ها میتونند با برنامه تماس بگیرن و با آقای معین در مورد موضوع صحبت کنند...هم چنین میتونند پیامک بزنن و یا در سایت برنامه کامنت بذارن... برنامه بخش های جذابی داره که یکی از اونا بخشی هست که به صورت اتفاقی زنگ میزنن به هنرمندان و باهاشون گفتگو میکنن... بخش طنز هم دارن که خیلی جالبه و اجرای اون به عهده آقای کلهر هست...موضوع های برنامه از قبل در سایت گذاشته میشه...پیشنهاد میکنم حتما این برنامه رو بشنوید...


این هم عکس بعضی از عوامل بـرنـامـه پـاتـوق 1 ...


حـامـد مـرادیـان (خودتون حدس بزنید کدومه!!!)

http://s4.picofile.com/file/7736847846/50.jpg


پـیـمـان طـالـبـی

http://s4.picofile.com/file/7736881177/51.jpg


http://s4.picofile.com/file/7736940856/11.jpg


حـسـن مـعـیـن

http://s4.picofile.com/file/7736885050/26.jpg


***************************************************************************************

**************************************************************************************


پـاتـوق شـبـانـه 2


مـعـرفـی عـوامـل بـرنـامـه


تهیه کننده و سردبیر:لیدا عرفانیان

گوینده:سعید خورسندی

بازیگر: منصور اسکندری

گزارشگر:خـانـم پهلوانی

هماهنگی:فرزاد محمدی راد

نویسنده:آقای پارسا

ارتباطات:حسن معین

خانم سلحشور و ...

دراین برنامه هم هر شب موضوعی رو مطرح میکنن... در هنگام پخش برنامه، شنونده ها میتونند با برنامه تماس بگیرن و با گوینده ها در مورد موضوع گفتگو کنن...هم چنین میتونن پیامک هم بزنن...موقع پخش برنامه شنونده ها میتونن به وبلاگ برنامه مراجعه کنن و در مورد موضوع یا هر چیز دیگه ای با همدیگه صحبت کنن و معمولا موقع پخش، بعضی از عوامل برنامه آنلاین هستن و کامنتا رو تایید میکنن و جواب میدن... هم چنین هر هفته متناسب با موضوع برنامه گروهی از شنونده ها به استودیو میرن و اونجا پاتوق میکنن و در مورد موضوع با همدیگه صحبت میکنن... البته موضوع از قبل روی سایت قرار میگیره و شنونده ها میتونن در مورد موضوع آیتم هم بسازن... پیشنهاد میکنم این برنامه رو هم حتما بشنوید...


این هم عکس بعضی از عوامل بـرنـامـه پـاتـوق 2 ...


لـیـدا عـرفــانـیـان

http://s4.picofile.com/file/7736903331/22.jpg


سـعـیـد خـورسـنـدی

http://s4.picofile.com/file/7736910107/21.jpg


http://s4.picofile.com/file/7736914187/40.jpg


مـنـصـور اسـکـنـدری (نفر وسط!!)

http://s4.picofile.com/file/7736915799/20.jpg


فـرزاد مـحـمـدی راد
http://s4.picofile.com/file/7736917525/28.jpg


خوشحال میشم نظراتتون رو در مورد این پست بهم بگید... منتظرتونم...

نظرات 385 + ارسال نظر
فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:21

وووووی دیدین ما توی پاتوق چقددددددددددددددر حرف میزنیم!!!!کمم نمیاریم!!!
ولی اینجا به قول خودت مبهمه!!

آره اینجا کلا فرق داره...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:25

خخخخخخخخخخ
شاعر بودم عزیزم
شعرامو تا حالا نخوندی؟؟؟

نه ندیده بودم... تبریک میگم شاعر خانم...

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:26

بههههههه جم همه رفقا جمه
سلااااااام به همگی...به همه رفقای با مرام!!
هستید؟!

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم. دلم برات تنگیده بود آبجی. کجا بودی؟

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:26

فائزه جان
تو شب 5 چون سردبیر کامنتا رو نمی خونه و تایید میکنه ما بیشتر با یه شخصیت که خودمونم نمی دونیم کیه یا با همدیگه حرف میزنیم...

آسمان چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 http://aseman69.blogfa.com

خووواهش میشه سحرجان...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:27

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ابجی جعفری از کی تاثییر گرفتی شاعر شدی؟؟؟؟؟؟

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:30

وا
من دور و برم پر شاعره عباسی جان

سلااااااااااام حدیثه جونم

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:30

دیر اومدم خونه...از ظهر بیرون بودم

اوکی...

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:34

سلام سحر جان

آسمان چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 http://aseman69.blogfa.com

سلااااااااااااااام حدیثه جان...

خوووش اومدی...جات خالی بوداااا...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:35

ووووی فضای شب5 یه جووووریه.من فک نکنم بیام دیگه!!!!!!!!!
راسسسس میگه ابجی سحر.قبلا شاعر بوده.شعر پروفایل وبشو بخون و کیف کن.به نظرم عااااااااااااااااااااااااااااااااااالیه
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ابجی حدیثهکجوووو بودی ابجی دلمون واست یه ذررررررررررررررررررررررره شده بووووووود

بچه ها من یه تیکه انداختم... کمی نگرانم!

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:40

ممنون آسمان....لطف داری

شبتون به خیر رفقا
من دیگه برم اومدم یه سری بزنم
خداحافظ

ممنوووووووووووووووووون که اومدی حدیثه جونم... شبت قشنگ

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:41

ممنووووووونم از تبلیغت فائزه جان (منظورش پروفایل سحرگاهمه)
مرسی آجی
شما عاااااااااااالی هستی

چشم... میخونمش...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:42

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
تیکه میندازی پای لرزشم بشین!!!!!!
نگران نباش

حالا دیگه چاره ای نیس... نگرانی رو بیخیال!

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:45

باااااااااااااای حدیثه جونم
شب خوش

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:47

خواهششششششششش میکنم ابجی سحر.حقیقت رو گفتم گلم
منم دیگه برم کم کم!!
اصصصصصصلا فکرشو نمیکردم بیام.
خعععععععععععععععععععععععععععععععععععععععلی دوستون دارم.قرررررررررررررررررررررررررررررررررربانتون.باااااااااااای بااااااااااااااااااای

خییییییییییییییییییییییلی دوست دارم فائزه جون...
خوشحالم که اومدی... شبت قشنگ.

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:00

پس منم برم آجی
عاااااااااااشق همه تونم همیشه
شب خوش
باااااااااااااااااااااااااااای

منم خیلی عاشقتونم... ممنووووووووووووووون که اومدی. شبت قشنگ.

فاطمه قاسمی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:05

سلام معصومه جون خوبی؟
دیشب موقع شب ۵اینجا آنلاین بودید؟
خوش به حالتون متاسفانه من شب ها نمیتونم بیام
راستی معصومه من هم کامنت تو رو شنیدم وهم کامنت سحر رو پشت سر هم دیگه کامنت هاتون وخوند آقای اینانلو

سلااااااااااااااام.عزیزم خیلی جات خالی بود...
آره کامنتامونو خوند...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:24

سلام
من اومدم
هستی؟

سلام...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:30

سلااااااام دوباره.ابجی کامنت قبلیمو بیخیال شو
راسسسسسستی مگه نرفتید پاتوق کامنت بدین؟؟؟؟؟
فقط یه کامنت از کامنتا ی ست اول تایید شده!!!!ینی دیگه کامنت نداشتن که تایید نشده؟؟؟؟مگه شما هنووووو اعتصاب کردین؟؟؟؟
کااااااااااش الان بودی

چرا بیخیال شم؟؟؟!!!
نه دیگه نرفتم کامنت بدم!!!! اصن وقت نکردم...
یه جورایی آره... خخخخخ

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:32

پاتوق امشب رو چیکار میکنین؟؟؟میرید دیگه؟؟؟

آره احتمالا...چطور؟

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:33

یه چیز خععععععععععععععععععععععلی عجیب!!!!!!!!!!!!!



















تو از صبح تاحالا نیومدی اینجا!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام آبجی... راستش خیلی داغونم... بعدا برات میحرفم...
الان اینجام.

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:26

سلام دوباره.هستی الان؟؟؟؟؟؟؟؟
وای نگرانت شدم.چرا داغونی؟؟؟

هم خودم داغونم. هم مامانم حالش خوب نیس امروز. هم از دست چند نفر عصبانیم! کلا همه چی قاتیه!

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:29

ابجی من اومدم.خداکنه دیر نیومده باشم.نگرانتم ابجی

سلام عزیزم. منم اومدم دوباره.خخخخخ
آره آبجی از همه جهت داغونم از همه جهت... بیش از این نمیتونم بحرفم!!!
دعااااااااااااااااام کن...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:32

ابجی معصومه کجاااااااااااااااااااااااااااااااااایی؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا.
جوووووون من بیا دیگه

الللللللللللللللللللللللهی فدااااااااااااااااات شم...
اومدم آبجی جونم...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:34

خدانکنه ابجی.
الان قبلم داره وایمیسه.
ایششششششششششششششالا که هر چی هست به خیر و خوشی تموم بشه گلم.

نه خدا نکنه آبجی...
اللللللللللللللللللللللللللهی قررررررررررررربونت برم... ایشالله حل شه...
دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کن.

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:37

الهی بمیرم.
ابجی خودتو اذیت نکن.ایشالا همه چی درست میشه

ای بابا... دیگه اینجوری نحرف گلم... خدا نکنه...
فداااااااااااااااااااااات شم من... ممنون... ایشالله مشکلات حل شه...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:39

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فائزه جونم
آبجی اومدم اینجا...

خوش اومدی عزییییییییزم.

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:39

خدانکنه ابجی.چششششششششششششم ابجی.چشششششم حتما دعا میکنم عزیزم.تو خیلی خودتو اذیت نکن.به خاطر من.خواهش میکنم

ممنوووووووون عزیییییزم... سعی خودمو میکنم...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:40

بچه ها می خواید فضا رو عوض کنیم دوباره؟
ناراحت نباشید دیگه...

هر جور راحتی... عوض کن...
نمیتونم...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:41

بیا روحیه ت رو عوض کنیم.اگه ناراحت باشی من همینجوری تو فکرت می مونم.عزیز دلم ابجی توکل کن به خدا.ناراحت هم نباش.باشه؟؟

توکل کردم به خدااااااااااا...
باشه...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:43

من چند شب پیش با فائزه اینقدر خیال پردازی کردم که نگو
بیکار بیکار نشسته بودیم از آینده ها حرف میزدیم
یادته فائزه؟؟
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

مثلا چی میگفتید؟؟؟!!
تهنایی؟؟؟!!!! پس من چی؟؟!

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:43

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام ابجی سحر.بیا فضا رو عوض کن
من ابجی معصومه رو درک میکنم.هرکاری کنیم نمیتونه خودشو کنترل کنه.ببخش اینجوری حرف میزنمااااابجی سحر میسپارم به خودت.عوض کن فضا رو

آره دقیقا... ممنون که درک کردی گلم...
عوض کنیم...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:45

اره یادمه ابجی سحر.اتفاقا خیال پردازی نبود.من مطططططططططططططمئنم یه روز اتفاق میفته.ابجی معصومه داشتیم اس میدادیم.منم حالم خیلی خوب نبود.مگه میشه ما بدون تو کاری کنیم.اس رو نمیتونستیم کاریش کنیم

فداااااااااااااااااااااااااای آبجیای گلم...
ایشالله که اتفاقات خوبی بیفته براتون...

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:46

داشتیم تصمیم می گرفتیم بزرگ شدیم اول بریم خونه ی کی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

بزرگ شدیم؟ مگه الان کوچیک هستید؟ خخخخخ
خونه ماااااااااااااااااااااا...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:47

ما میگفتیم که یه روزی هممممممممون با هم یه جا همدیگه رو میبینیم.وااای ابجی فک کن.خعععععععععععلی عاااااالی میشه هااااا.ییهو همه با هم!!

خعععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععلی عالی میشه.

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:49

سلااااااااااااااااااام به رفقا

آقا یه چی بگم فضا عوض شه؟!
بیییییییییییییییخییییییییییییییییال

خخخخخخ نه حالا جدی یه چی بگم؟!

سلام عزیز دلم... چطوری آبجی؟؟!!!!
تو دو تا بوگو...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:49

ایشششششششششششششالا برای همممممممممه ی ما اتفاقای خوب بیفته.بچه ها ما خیلی خوش شانس بودیم که همدیگه رو پیدا کردیم.رادیو باعث شد ما همدیگه رو پیدا کنیم.بیاین بشماریم ببینیم چند تا هستیم.باشه؟؟؟

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:49

اتفاقا تو خیال پردازیمون برای تو هم تعیین تکلیف می کردیم...
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
شوخی کردم...

بوگو بوگو برا من چی گفتید؟ خخخخ

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:50

اول بیاید خونه ما

خو اینو که منم همیشه میگم...که ایشالله یه روز هممون دور هم جم شیم

بله...
فائزه یادته قرار بود مشورت کنیم بعد بریم تهران خونه حدیثه؟؟؟!!!!
نتیجه چی شد؟؟

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:50

خخخخخخخخخخ.ابجی سحر ابجی معصومه راس میگه هاااااا.مگه الان کوچیکیم که وقتی بزرگ شدیم؟؟؟؟
ابجی معصومه ما که تعارف نداریم.اول بیاین خونه ماااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وای خدا هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچ وقت روزی رو نیاره که از هم جدا بشیم.به خداااااااااااا من دیوونه میشم

حالا عصبانی نباش... باشه میایم...
من میمیرم...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:51

بههههههههههه ابجی حدیثه.کجووووو بودی ابجی؟؟؟؟؟
نمیگی دلتنگت میشیم؟؟؟
کاااااش خواهران قاسمی هم میومدن

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:53

تا اینجا که من شمردم 11 تا هستیم.اوووووخی.خداروشکررررررررررررررررر که همدیگه رو داریم.

نه بابا... از 20 تا بیشتره!

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:53

سلااااااااااااام حدیثه جون

معصومه جان مگه ما چند سالمونه عزیزم
سن بالا به ما نسبت نده...

شوخی کردم

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:55

ابجی سحر جو سازی نکن!!!!!!!!!!!!
ابجی معصومه ما هیییییییییییییییییج جی نگفتیم دربارت!!
اری اری یادمه.والا من هنو مشورت نکردم.فعلا مقدمه چینی کردممامانم گفته بعد از امتحانات هر جا میخوای بری برو.

خخخخخخخخخخخخخخ منم مقدمه چینی کردم... فقط میخوام عملیاتو شروع کنم.

سحر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:56

آبجی حدیثه آدرس...

زود بگو دارم لباس عوض می کنم
بابامم ماشینو روشن کرد
بگو آدرسو زود...
خخخخخخخخخخخخخخخخخ

الهی قربون آبجیام برم که همه ییهو فضا رو عوض کردن... عاشقتونم.
حدیثه رفته...

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:57

ابجی معصومه نظرت چیه سرزده فردا بریم خونه ابجی حدیثه؟؟؟؟خوبه هااااا.البته تا قبل از 24 برگردیم من امتحان بدم و دوباره برگردیم بی خبر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مواااااااااااااااااااافق...

حدیثه ولیون چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:58

خخخخخخ نقشه کشیدین بیاین خونه ما؟!باوشه بیاین من با کسی تعارف ندارم قدمتون رو جفت توقولی چشام

بیخیال اون یه چیفضا عوض شد خودش

قربانت ورم ابجی فائزه

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:58

واقعا؟؟؟؟
از 20 تا بیشتریم؟؟؟؟؟؟؟جااااالبه

فائزه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:00

ابجی سحر قربون دستت سر راه یه سر بیا شیراز و (ابجی معصومه کجا زندگی میکردی؟؟؟شرررررررررررمنده یادم رفته!) خونه ی ابجی معصومه ما رو هم سوار کن تا بی خبر بریم خونه ابجی حدیثه.حواست باشه بی خبر

من آران و بیدگل!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد